ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 |
تعریف سنجش
بر اسا نظر هریس استفاناکیس (200)، واژه assess از واژه لاتین assidere گرفته شده است و به معنی to sit beside (کنار کسی نشستن) و to assess یعنی to sit beside the learner (کنار یادگیرنده نشستن) است.
به نظر می رسد در این جا منظور این است که یاددهنده و یادگیرنده باید با هم کار کنند. یاددهنده باید در کنار یادگیرنده بنشیند و از آن چه یاد گرفته و از پیشرفتی که داشته است، آگاه شود. در این تعریف بر سنجش مستمر به جای سنجش بر اساس امتحان پایانی تاکید شده است.
هر سنجشی مبتنی بر سه رکن است:
الگویی برای چگونگی ارایه دانش و توسعه شایستگی در یک حیطه محتوایی توسط یادگیرنده،
تکالیف یا موقعیت هایی که بررسی عملکرد یادگیرنده را ممکن می سازد و
روش تفسیر استنباط کردن از شواهد مربوط به عملکرد.